معنی فارسی neighboured

B1

به معنای همسایه بودن، به آن اشاره دارد که در کنار کسی زندگی می‌کنید.

To have lived next to someone.

noun
معنی(noun):

The state or condition of being a neighbour; neighbourhood; neighbourship.

example
معنی(example):

آنها بیش از ده سال همسایه ما بودند.

مثال:

They neighboured us for over ten years.

معنی(example):

من همیشه با افراد دوستانه همسایه بوده‌ام.

مثال:

I have always neighboured friendly people.

معنی فارسی کلمه neighboured

: معنی neighboured به فارسی

به معنای همسایه بودن، به آن اشاره دارد که در کنار کسی زندگی می‌کنید.