معنی فارسی neighing

A1

صدای معمول اسب، که به طور خاص زمانی استفاده می‌شود که اسب در حال ابراز احساسات یا جلب توجه است.

The sound made by a horse.

verb
معنی(verb):

(of a horse) To make its cry.

معنی(verb):

To make a sound similar to a horse's cry.

معنی(verb):

To scoff or sneer.

noun
معنی(noun):

The sound made by a horse; an act or instance of the verb neigh.

example
معنی(example):

اسب در اصطبل به طور بلندی نای می‌کشید.

مثال:

The horse was neighing loudly in the stable.

معنی(example):

صدای نای کشیدن اسب را از دور شنیدم.

مثال:

I heard the neighing of the horse from afar.

معنی فارسی کلمه neighing

: معنی neighing به فارسی

صدای معمول اسب، که به طور خاص زمانی استفاده می‌شود که اسب در حال ابراز احساسات یا جلب توجه است.