معنی فارسی neocolonial

B2

نئوکلونیالیسم به رویکردی اطلاق می‌شود که از طریق استثمار اقتصادی و فرهنگی بر کشورهای دیگر تسلط دارد.

A term describing the indirect control or influence of powerful countries over smaller or less developed nations.

adjective
معنی(adjective):

(geopolitics) Of or pertaining to, or based on, neocolonialism

example
معنی(example):

این کشور تحت فشارهای نئocolonial از سوی کشورهای بزرگ‌تر قرار داشت.

مثال:

The country faced neocolonial pressures from larger nations.

معنی(example):

عملیات نئوکولونیالیستی می‌تواند به حاکمیت محلی آسیب بزند.

مثال:

Neocolonial practices can undermine local governance.

معنی فارسی کلمه neocolonial

: معنی neocolonial به فارسی

نئوکلونیالیسم به رویکردی اطلاق می‌شود که از طریق استثمار اقتصادی و فرهنگی بر کشورهای دیگر تسلط دارد.