معنی فارسی neonatally
B1به معنای مربوط به نوزادی، به ویژه در دوران اول زندگی نوزاد.
Relating to the care and treatment of newborn infants.
- ADVERB
example
معنی(example):
پزشکان نوزاد را پس از تولد به صورت نوزادی زیر نظر داشتند.
مثال:
The doctors monitored the baby neonatally after birth.
معنی(example):
از نظر نوزادی، چند روز اول برای نوزادان حیاتی است.
مثال:
Neonatally, the first few days are critical for newborns.
معنی فارسی کلمه neonatally
:
به معنای مربوط به نوزادی، به ویژه در دوران اول زندگی نوزاد.