معنی فارسی nervings
B1nervings به لحظات یا حالات ناآرامی و اضطراب اشاره دارد.
The state of being nervous or anxious.
- OTHER
example
معنی(example):
ناآرامیهای مداوم او دوستانش را اذیت کرد.
مثال:
Her constant nervings annoyed her friends.
معنی(example):
ناآرامیها پیش از امتحان بسیار زیاد بود.
مثال:
The nervings before the exam were overwhelming.
معنی فارسی کلمه nervings
:
nervings به لحظات یا حالات ناآرامی و اضطراب اشاره دارد.