معنی فارسی nervus

B2

عصب، واحد بنیادی سیستم عصبی که پیام‌ها را منتقل می‌کند.

A nerve; a fundamental component of the nervous system that transmits signals.

example
معنی(example):

عصب بخش‌های مختلف بدن را به هم متصل می‌کرد.

مثال:

The nervus connected different parts of the body.

معنی(example):

در آناتومی، عصب برای ارتباط در سیستم عصبی حیاتی است.

مثال:

In anatomy, the nervus is crucial for communication within the nervous system.

معنی فارسی کلمه nervus

: معنی nervus به فارسی

عصب، واحد بنیادی سیستم عصبی که پیام‌ها را منتقل می‌کند.