معنی فارسی netbraider

B1

شخصی که در بافتن و ساختن تورها تخصص دارد.

A person who weaves or constructs nets.

example
معنی(example):

یک تورباف در بافتن تورها مهارت دارد.

مثال:

A netbraider is skilled at making nets.

معنی(example):

تورباف به ما نشان داد چگونه تور را ببافیم.

مثال:

The netbraider showed us how to weave the net.

معنی فارسی کلمه netbraider

: معنی netbraider به فارسی

شخصی که در بافتن و ساختن تورها تخصص دارد.