معنی فارسی neuro-cognitive
C1مرتبط با عملکردهای شناختی مغز و نحوه پردازش اطلاعات.
Relating to the mental processes of perception, memory, and reasoning.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
مهارتهای نوروفردی برای یادگیری ضروری هستند.
مثال:
Neuro-cognitive skills are essential for learning.
معنی(example):
تحقیقات در علم نوروفردی به بهبود روشهای آموزشی کمک میکند.
مثال:
Research in neuro-cognitive science helps improve educational methods.
معنی فارسی کلمه neuro-cognitive
:
مرتبط با عملکردهای شناختی مغز و نحوه پردازش اطلاعات.