معنی فارسی neurological
B2عصبی به هر چیزی که به مغز یا سیستم عصبی مربوط باشد، اطلاق میشود.
Relating to the nervous system or its disorders.
- adjective
adjective
معنی(adjective):
Dealing with neurology, the study of the brain
example
معنی(example):
اختلالات عصبی میتوانند بسیاری از قسمتهای بدن را تحت تأثیر قرار دهند.
مثال:
Neurological disorders can affect many parts of the body.
معنی(example):
پزشکان در پزشکی عصبی تخصص دارند تا مشکلات مربوط به مغز را درمان کنند.
مثال:
Doctors specialize in neurological medicine to treat brain-related issues.
معنی فارسی کلمه neurological
:
عصبی به هر چیزی که به مغز یا سیستم عصبی مربوط باشد، اطلاق میشود.