معنی فارسی neuromusculature
B2نوروموسکولاتور اصطلاحی است که به ارتباط و تعامل بین سیستم عصبی و عضلات اشاره دارد.
Referring to the relationship and interactions between the nervous system and muscles.
- NOUN
example
معنی(example):
نوروموسکولاتور نقش مهمی در عملکرد عضلات دارد.
مثال:
Neuromusculature plays a crucial role in muscle function.
معنی(example):
مطالعات نشان میدهد که تغییرات در نوروموسکولاتور بر هماهنگی تأثیر میگذارد.
مثال:
Studies show changes in neuromusculature affect coordination.
معنی فارسی کلمه neuromusculature
:
نوروموسکولاتور اصطلاحی است که به ارتباط و تعامل بین سیستم عصبی و عضلات اشاره دارد.