معنی فارسی neuromyelitis
C1نورومیلاید، یک وضعیت التهابی است که بر نخاع تأثیر میگذارد.
An inflammatory disease that affects the myelin sheath of the spinal cord.
- NOUN
example
معنی(example):
نورومیلاید یک وضعیت التهابی است که به نخاع آسیب میزند.
مثال:
Neuromyelitis is an inflammatory condition affecting the spinal cord.
معنی(example):
پزشکان نورومیلاید را با ایمندرمانی درمان میکنند.
مثال:
Doctors treat neuromyelitis with immunotherapy.
معنی فارسی کلمه neuromyelitis
:
نورومیلاید، یک وضعیت التهابی است که بر نخاع تأثیر میگذارد.