معنی فارسی neuroparalytic

C1

نورومفلج به شرایطی اطلاق می‌شود که در آن فلجی ناشی از اختلالات عصبی ایجاد می‌شود.

Conditions characterized by paralysis resulting from nervous disorders.

example
معنی(example):

اثرات نورومفلجی می‌تواند موقت یا دائمی باشد.

مثال:

The neuroparalytic effects can be temporary or permanent.

معنی(example):

شرایط نورومفلجی به مدیریت پزشکی دقیقی نیاز دارد.

مثال:

Neuroparalytic conditions require careful medical management.

معنی فارسی کلمه neuroparalytic

: معنی neuroparalytic به فارسی

نورومفلج به شرایطی اطلاق می‌شود که در آن فلجی ناشی از اختلالات عصبی ایجاد می‌شود.