معنی فارسی neuropathy
B1اختلالی که باعث آسیب به اعصاب میشود و میتواند احساسات را تغییر دهد.
A disorder that involves damage to the nerves, potentially altering sensation.
- noun
noun
معنی(noun):
Any disease of the peripheral nervous system.
example
معنی(example):
دیابت میتواند به نوروپاتی در طول زمان منجر شود.
مثال:
Diabetes can lead to neuropathy over time.
معنی(example):
بیماران مبتلا به نوروپاتی معمولاً بیحسی را تجربه میکنند.
مثال:
Patients with neuropathy often experience numbness.
معنی فارسی کلمه neuropathy
:
اختلالی که باعث آسیب به اعصاب میشود و میتواند احساسات را تغییر دهد.