معنی فارسی neuroplasticity
C1نورورپلاستیسیته به ظرفیت تغییر و سازگاری مغز در پاسخ به تجربهها اشاره دارد.
The brain's ability to reorganize itself by forming new neural connections.
- noun
noun
معنی(noun):
The state or quality of being neuroplastic, of having a brain that adapts to experience
example
معنی(example):
نورورپلاستیسیتی به مغز اجازه میدهد در طول زندگی سازگار و تغییر کند.
مثال:
Neuroplasticity allows the brain to adapt and change throughout life.
معنی(example):
درمان میتواند نورورپلاستیسیتی را در بیماران در حال بهبودی تقویت کند.
مثال:
Therapy can enhance neuroplasticity in recovering patients.
معنی فارسی کلمه neuroplasticity
:
نورورپلاستیسیته به ظرفیت تغییر و سازگاری مغز در پاسخ به تجربهها اشاره دارد.