معنی فارسی neuropsychological
C1روانشناسی عصبی به تعاملات بین مغز و رفتار انسان و ارزیابی عملکردهای شناختی میپردازد.
Relating to the relationships between brain function and psychological processes.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
بررسیهای روانی عصبی برای درک آسیبهای مغزی بسیار مهم است.
مثال:
Neuropsychological assessments are crucial for understanding brain injuries.
معنی(example):
بسیاری از آزمونهای روانی عصبی تواناییهای شناختی پس از آسیب را اندازهگیری میکنند.
مثال:
Many neuropsychological tests measure cognitive abilities after trauma.
معنی فارسی کلمه neuropsychological
:
روانشناسی عصبی به تعاملات بین مغز و رفتار انسان و ارزیابی عملکردهای شناختی میپردازد.