معنی فارسی neurypnological
B2وابسته به نورویپنولوژی و مطالعه تأثیرات خواب بر مغز و سیستم عصبی است.
Relating to the study of sleep and its impact on neurological processes.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
تحقیقات نورویپنولوژیک بینشهایی در مورد تأثیر خواب بر حافظه ارائه داد.
مثال:
The neurypnological research provided insights into how sleep affects memory.
معنی(example):
یافتههای نورویپنولوژیک او در یک کنفرانس بینالمللی ارائه شد.
مثال:
Her neurypnological findings were presented at an international conference.
معنی فارسی کلمه neurypnological
:
وابسته به نورویپنولوژی و مطالعه تأثیرات خواب بر مغز و سیستم عصبی است.