معنی فارسی never a one
B2عبارتی برای بیان عدم وقوع یک عمل، به معنای هیچکس یا هیچچیز.
Not one; not a single person or thing.
- IDIOM
example
معنی(example):
او قول داد که تماس بگیرد، اما هرگز یک تماس هم نگرفت.
مثال:
He promised to call, but never a one did he make.
معنی(example):
او سعی کرد عذرخواهی کند، اما هیچیک از آنها قبول نکردند.
مثال:
She tried to apologize, but never a one of them accepted.
معنی فارسی کلمه never a one
:
عبارتی برای بیان عدم وقوع یک عمل، به معنای هیچکس یا هیچچیز.