معنی فارسی newfashioned

B2

جدید و مدرن، به شیوه‌ای که با زمانه هم‌سو باشد.

Made or designed in a modern style; contemporary.

example
معنی(example):

او تکنیک‌های جدید را به تکنیک‌های سنتی ترجیح می‌دهد.

مثال:

She prefers newfashioned techniques over traditional ones.

معنی(example):

طراحی‌های جدید تماشاگران را در نمایش شیفته کرد.

مثال:

The newfashioned designs captivated the audience at the show.

معنی فارسی کلمه newfashioned

: معنی newfashioned به فارسی

جدید و مدرن، به شیوه‌ای که با زمانه هم‌سو باشد.