معنی فارسی newish

B1

نسبتاً نو، به معنای چیزی که جدید است اما به اندازه کافی قدیمی نیست.

Something that is somewhat new but not entirely fresh or unused.

example
معنی(example):

او یک ماشین نسبتاً نو خرید که هنوز تحت گارانتی است.

مثال:

He bought a newish car that is still under warranty.

معنی(example):

طراحی نسبتاً نو به یک گروه سنی جوان‌تر جذابیت داشت.

مثال:

The newish design appealed to a younger audience.

معنی فارسی کلمه newish

: معنی newish به فارسی

نسبتاً نو، به معنای چیزی که جدید است اما به اندازه کافی قدیمی نیست.