معنی فارسی newmown
B1علف یا چمنی که به تازگی چیده شده است.
Recently cut or mowed grass, typically referring to its fresh appearance and smell.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
شعاع زمین با چمن تازه چیده شدهای که بوی خوش میداد پوشیده شده بود.
مثال:
The field was covered with newmown grass that smelled fresh.
معنی(example):
علف تازه چیده شده معمولاً در بازار محلی فروخته میشود.
مثال:
Newmown hay is often sold at the local market.
معنی فارسی کلمه newmown
:
علف یا چمنی که به تازگی چیده شده است.