معنی فارسی nibelungen
B2نیبلونگن، اشاره به ادبیات و افسانههایی که حول نیبلونگها میچرخد.
Refers to the body of literature and legends associated with the Nibelungs.
- NOUN
example
معنی(example):
نیبلونگنلید یک شعر معروف قرون وسطایی است.
مثال:
The Nibelungenlied is a famous medieval poem.
معنی(example):
داستان نیبلونگن پر از درام و تراژدی است.
مثال:
The story of the Nibelungen is filled with drama and tragedy.
معنی فارسی کلمه nibelungen
:
نیبلونگن، اشاره به ادبیات و افسانههایی که حول نیبلونگها میچرخد.