معنی فارسی nicotined

B1

محصولات یا گیاهان حاوی نیکوتین که ممکن است اثرات جانبی داشته باشند.

Products or plants that contain nicotine and may have side effects.

example
معنی(example):

گیاهان نیکوتینه باید با احتیاط مورد برخورد قرار گیرند.

مثال:

Nicotineed plants require careful handling.

معنی(example):

تحقیقات بر روی تأثیر محصولات نیکوتینه بر سلامت متمرکز شده بود.

مثال:

The research focused on how nicotined products affect health.

معنی فارسی کلمه nicotined

: معنی nicotined به فارسی

محصولات یا گیاهان حاوی نیکوتین که ممکن است اثرات جانبی داشته باشند.