معنی فارسی nidamental

B2

نیدامنتال، مربوط به ویژگی‌ها یا ساختارهای مرتبط با نید و تخمگذاری.

Relating to the features or structures associated with nests and egg-laying.

example
معنی(example):

ساختارهای نیدامنتال برای تخم‌گذاری بسیار حیاتی هستند.

مثال:

The nidamental structures are crucial for egg-laying.

معنی(example):

آنها ویژگی‌های نیدامنتال گونه را مطالعه کردند.

مثال:

They studied the nidamental features of the species.

معنی فارسی کلمه nidamental

: معنی nidamental به فارسی

نیدامنتال، مربوط به ویژگی‌ها یا ساختارهای مرتبط با نید و تخمگذاری.