معنی فارسی nidge
B1نیدج کردن به معنای تنظیم و سازماندهی اشیاء یا موارد مختلف به روشی کارآمد است.
The act of arranging or organizing items in a more efficient manner.
- VERB
example
معنی(example):
او تصمیم گرفت تا کاغذها را نیدج کند تا مرتبتر شوند.
مثال:
He decided to nidge the papers to make them more organized.
معنی(example):
نیدج کردن میتواند به شما در بهبود کارایی محل کارتان کمک کند.
مثال:
Nidging can help you improve your workspace efficiency.
معنی فارسی کلمه nidge
:
نیدج کردن به معنای تنظیم و سازماندهی اشیاء یا موارد مختلف به روشی کارآمد است.