معنی فارسی nieceless
B1بیخواهرزاده به حالتی اشاره دارد که فرد خواهرزادهای ندارد یا با آنها ارتباطی ندارد.
The state of having no nieces.
- NOUN
example
معنی(example):
او پس از اینکه تمام خواهرزادههایش رفتند، احساس بیخواهرزادگی کرد.
مثال:
She felt nieceless after all her nieces moved away.
معنی(example):
بیخواهرزاده بودن میتواند تجربهای تنهاکننده باشد.
مثال:
Being nieceless can be a lonely experience.
معنی فارسی کلمه nieceless
:
بیخواهرزاده به حالتی اشاره دارد که فرد خواهرزادهای ندارد یا با آنها ارتباطی ندارد.