معنی فارسی niff-naff
B2حاشیهروی، مکالمات بیفایده یا مباحثههایی که مفهوم خاصی ندارند و زمان را هدر میدهند.
Trivial or superficial talk; unnecessary details.
- noun
noun
معنی(noun):
Something or someone insignificant; a trifle.
example
معنی(example):
ما باید از حاشیهروی دست برداریم و به اصل موضوع برسیم.
مثال:
We need to stop the niff-naff and get to the point.
معنی(example):
جلسه پر از حاشیهروی بود که وقت ما را تلف کرد.
مثال:
The meeting was filled with niff-naff that wasted our time.
معنی فارسی کلمه niff-naff
:
حاشیهروی، مکالمات بیفایده یا مباحثههایی که مفهوم خاصی ندارند و زمان را هدر میدهند.