معنی فارسی niffing
B1عمل بوییدن یا استنشاق کردن به آرامی.
The act of smelling something.
- verb
verb
معنی(verb):
To smell bad; to stink.
example
معنی(example):
سگ در حال نَفَس کشیدن دور باغ است.
مثال:
The dog is niffing around the garden.
معنی(example):
او بعد از ظهر را صرف استنشاق عطر سبزیجات کرد.
مثال:
She spent the afternoon niffing the herbs.
معنی فارسی کلمه niffing
:
عمل بوییدن یا استنشاق کردن به آرامی.