معنی فارسی nightless

C1

بی‌شب، اشاره به شرایطی که در آن شب وجود ندارد.

Characterizing a phenomenon, especially in geography, where there is no night.

example
معنی(example):

در تابستان، در برخی کشورها روزهای بی‌شب وجود دارد.

مثال:

In the summer, there are nightless days in some countries.

معنی(example):

منطقه قطبی در تابستان دوره‌های طولانی بی‌شب را تجربه می‌کند.

مثال:

The arctic region experiences prolonged nightless periods in the summer.

معنی فارسی کلمه nightless

: معنی nightless به فارسی

بی‌شب، اشاره به شرایطی که در آن شب وجود ندارد.