معنی فارسی nimb

B1

نیمب، ابرها یا دور رنگی که معمولاً در اطراف یک منبع نور دیده می‌شود.

A term used to describe a cloud or a halo, typically associated with light sources.

example
معنی(example):

نیمب ابرها طوفانی نزدیک را پیش‌بینی می‌کرد.

مثال:

The nimb of the clouds foretold a coming storm.

معنی(example):

ما نیمب صبحگاهی را مشاهده کردیم در حالی که برای پیاده‌روی آماده می‌شدیم.

مثال:

We observed the nimb of the morning sky as we prepared for our hike.

معنی فارسی کلمه nimb

: معنی nimb به فارسی

نیمب، ابرها یا دور رنگی که معمولاً در اطراف یک منبع نور دیده می‌شود.