معنی فارسی niminy-piminy
B1از نظر کاربرد، به شخصی اشاره دارد که به شکل نازکنارنجی و غیرقابل اعتمادی رفتار میکند و در واقع گاهی اوقات خود را در معرض لطافتهای بیمورد قرار میدهد.
Characterized by exaggerated refinement or affected elegance.
- noun
- adjective
noun
معنی(noun):
Affected delicacy; mincingness
adjective
معنی(adjective):
Overtly or excessively prim
example
معنی(example):
نگرش نازکنارنجی او او را غیرصادق جلوه میداد.
مثال:
His niminy-piminy attitude made him seem insincere.
معنی(example):
شخصیت نازکنارنجی او را کمی آزاردهنده یافتم.
مثال:
I found her niminy-piminy personality a bit off-putting.
معنی فارسی کلمه niminy-piminy
:
از نظر کاربرد، به شخصی اشاره دارد که به شکل نازکنارنجی و غیرقابل اعتمادی رفتار میکند و در واقع گاهی اوقات خود را در معرض لطافتهای بیمورد قرار میدهد.