معنی فارسی nine times out of ten

B1

عبارتی برای توصیف شرایطی که تقریباً در هر بار اتفاق می‌افتد.

Indicating that something occurs very frequently, usually 90% of the time.

adverb
معنی(adverb):

Very often, mostly, most of the time

example
معنی(example):

نه بار از ده، من شکلات را به وانیل ترجیح می‌دهم.

مثال:

Nine times out of ten, I choose chocolate over vanilla.

معنی(example):

نه بار از ده، سگم از دیدن من خوشحال است.

مثال:

Nine times out of ten, my dog is happy to see me.

معنی فارسی کلمه nine times out of ten

: معنی nine times out of ten به فارسی

عبارتی برای توصیف شرایطی که تقریباً در هر بار اتفاق می‌افتد.