معنی فارسی ninnywatch
B1نظارت یا تحت نظر داشتن رفتارهای احمقانه.
Monitoring or keeping an eye on foolish acts.
- NOUN
example
معنی(example):
او یک نینیواچ برای هر ایده احمقانهای که او داشت، داشت.
مثال:
She had a ninnywatch for every silly idea he had.
معنی(example):
نینیواچ تبدیل به بخشی خندهدار از دوستی آنها شد.
مثال:
The ninnywatch became a hilarious part of their friendship.
معنی فارسی کلمه ninnywatch
:
نظارت یا تحت نظر داشتن رفتارهای احمقانه.