معنی فارسی nipponese

B2

نقطه‌نظر در خصوص ژاپن یا مردم آن، به ویژه فرهنگ و سنت‌های آن.

Relating to Japan or Japanese people, especially their culture.

example
معنی(example):

فرهنگ ژاپنی غنی و متنوع است.

مثال:

Nipponese culture is rich and diverse.

معنی(example):

او از غذاهای سنتی ژاپنی لذت می‌برد.

مثال:

He enjoys traditional Nipponese cuisine.

معنی فارسی کلمه nipponese

: معنی nipponese به فارسی

نقطه‌نظر در خصوص ژاپن یا مردم آن، به ویژه فرهنگ و سنت‌های آن.