معنی فارسی no-im-full
A1جملهای برای نشان دادن اینکه دیگر جایی در معده وجود ندارد تا چیزی خورده شود.
A response indicating that one has eaten to capacity.
- PHRASE
example
معنی(example):
دیگر نمیتوانم بخورم، سیر هستم.
مثال:
I cannot eat anymore, I am full.
معنی(example):
من غذای کافی خوردهام؛ نمیتوانم بیشتر بخورم.
مثال:
I’ve had enough food; I cannot eat any more.
معنی فارسی کلمه no-im-full
:
جملهای برای نشان دادن اینکه دیگر جایی در معده وجود ندارد تا چیزی خورده شود.