معنی فارسی noblemanly

B1

ویژگی‌های مربوط به یک مرد بزرگوار و با شرافت.

Relating to or characterized by the qualities of a nobleman.

example
معنی(example):

او در طول جلسه به شیوه‌ای با شکوه رفتار کرد.

مثال:

He behaved in a noblemanly fashion during the meeting.

معنی(example):

ویژگی‌های بزرگوارانه‌اش او را به رهبری مورد اعتماد تبدیل کرد.

مثال:

His noblemanly qualities made him a trusted leader.

معنی فارسی کلمه noblemanly

: معنی noblemanly به فارسی

ویژگی‌های مربوط به یک مرد بزرگوار و با شرافت.