معنی فارسی noddingly
B1به طرز تأییدآمیز، نشاندهنده موافقت یا درک مضمون.
In a manner that indicates agreement or understanding.
- ADVERB
example
معنی(example):
او به طرز تائیدآمیز سرش را تکان داد تا موافقتش را نشان دهد.
مثال:
She nodded noddingly to express her agreement.
معنی(example):
او به پیشنهاد همکارش به صورت تأییدآمیز پاسخ داد.
مثال:
He responded noddingly to the suggestion given by his colleague.
معنی فارسی کلمه noddingly
:
به طرز تأییدآمیز، نشاندهنده موافقت یا درک مضمون.