معنی فارسی nodulate
B1گرهدار کردن به فرآیند تشکیل گرهها یا تودههای کوچک در محلهای مشخص اشاره دارد.
To form nodules or small rounded masses; usually refers to a biological context.
- VERB
example
معنی(example):
برخی باکتریها میتوانند ریشههای گیاهان را گرهدار کنند.
مثال:
Certain bacteria can nodulate the roots of plants.
معنی(example):
تحقیق نشان داد که چگونه قارچها میتوانند رابطه همزیستی را گرهدار کنند.
مثال:
The research showed how the fungi can nodulate the symbiotic relationship.
معنی فارسی کلمه nodulate
:
گرهدار کردن به فرآیند تشکیل گرهها یا تودههای کوچک در محلهای مشخص اشاره دارد.