معنی فارسی nodulated
B1نودولیده به حالتی اطلاق میشود که در آن گیاهان دانههای ریز را در ریشههای خود دارند که عمدتاً در تثبیت نیتروژن در خاک کمک میکند.
Having or characterized by nodules, especially in reference to plant roots.
- verb
- adjective
verb
معنی(verb):
To produce nodules.
adjective
معنی(adjective):
Having nodules.
example
معنی(example):
دانشمند کشف کرد که گیاه دانهدار است.
مثال:
The scientist discovered that the plant was nodulated.
معنی(example):
ریشههای دانهدار به تثبیت نیتروژن کمک میکنند.
مثال:
Nodulated roots help in nitrogen fixation.
معنی فارسی کلمه nodulated
:
نودولیده به حالتی اطلاق میشود که در آن گیاهان دانههای ریز را در ریشههای خود دارند که عمدتاً در تثبیت نیتروژن در خاک کمک میکند.