معنی فارسی nominal value

B2

مقدار اسمی، مقدار سطحی که به طور رسمی مشخص شده است.

The face value of a financial instrument, not adjusted for other factors like inflation.

example
معنی(example):

ارزش اسمی این اوراق بهادار ۱۰۰۰ دلار است.

مثال:

The nominal value of this bond is $1,000.

معنی(example):

ارزش اسمی تأثیری از تورم نمی‌پذیرد.

مثال:

The nominal value does not account for inflation.

معنی فارسی کلمه nominal value

: معنی nominal value به فارسی

مقدار اسمی، مقدار سطحی که به طور رسمی مشخص شده است.