معنی فارسی nominalistically
C2به طور نُومینالیستی به روشی اشاره دارد که بر تصور نامها و اصطلاحات تأکید دارد و وجود اشیاء کلی را نادیده میگیرد.
In a manner that reflects the principles of nominalism, particularly concerning the use of names and the discussion of abstract concepts.
- ADVERB
example
معنی(example):
او به طور نُومینالیستی در مورد ماهیت وجود بحث کرد.
مثال:
He argued nominalistically about the nature of existence.
معنی(example):
این نظریه به طرز نُومینالیستی به حوزههای مختلف مطالعه اعمال میشود.
مثال:
The theory is applied nominalistically to various fields of study.
معنی فارسی کلمه nominalistically
:
به طور نُومینالیستی به روشی اشاره دارد که بر تصور نامها و اصطلاحات تأکید دارد و وجود اشیاء کلی را نادیده میگیرد.