معنی فارسی non-confrontational
B1غیرمواجههای، به شیوهای اشاره دارد که در آن فرد از درگیری یا مناقشه اجتناب میکند.
Avoiding confrontation or conflict.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
او یک رویکرد غیرمواجههای به تنشها دارد.
مثال:
She has a non-confrontational approach to conflicts.
معنی(example):
طرز برخورد غیرمواجههای او به گشایش وضعیتهای تنشآمیز کمک میکند.
مثال:
His non-confrontational demeanor helps diffuse tense situations.
معنی فارسی کلمه non-confrontational
:
غیرمواجههای، به شیوهای اشاره دارد که در آن فرد از درگیری یا مناقشه اجتناب میکند.