معنی فارسی non-custodial
B2والدی که کودک را به تنهایی نگهداری نمیکند، اما معمولاً حقوق ملاقات و حمایت مالی دارد.
Referring to a parent who does not have primary custody of their child.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
او به عنوان بخشی از توافق غیر نگهداری، حمایت مالی کودک را پرداخت میکند.
مثال:
He pays child support as part of his non-custodial arrangement.
معنی(example):
والدین غیر نگهدارنده معمولاً حق ملاقات دارند.
مثال:
Non-custodial parents often have visitation rights.
معنی فارسی کلمه non-custodial
:
والدی که کودک را به تنهایی نگهداری نمیکند، اما معمولاً حقوق ملاقات و حمایت مالی دارد.