معنی فارسی non-interventionist
B2غیرمداخلهگر، به فرد یا دولتی اطلاق میشود که از دخالت در امور سایر کشورها خودداری میکند.
Describing a person or policy that opposes intervention in international affairs.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
او به دلیل رویکرد غیرمداخلهاش در روابط خارجی شناخته شده است.
مثال:
He is known for his non-interventionist approach to foreign relations.
معنی(example):
یک موضع غیرمداخلهگر معمولاً به درگیریهای کمتری منجر میشود.
مثال:
A non-interventionist stance often leads to fewer conflicts.
معنی فارسی کلمه non-interventionist
:
غیرمداخلهگر، به فرد یا دولتی اطلاق میشود که از دخالت در امور سایر کشورها خودداری میکند.