معنی فارسی non-primary
B1غیر اصلی، به معنای نقشی که در درجه اول اهمیت ندارد یا فرعی است.
Not of primary importance or function.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
نقش او در پروژه غیر اصلی بود.
مثال:
His role was non-primary in the project.
معنی(example):
سند شامل دادههای غیر اصلی بود.
مثال:
The document contained non-primary data.
معنی فارسی کلمه non-primary
:
غیر اصلی، به معنای نقشی که در درجه اول اهمیت ندارد یا فرعی است.