معنی فارسی non-viable
B2غیرقابل تحقق به مفهومی اشاره دارد که امکان عملیاتی شدن ندارد.
Not capable of working successfully; not feasible.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
این پروژه به دلیل کمبود بودجه غیرقابل تحقق ارزیابی شد.
مثال:
The project was deemed non-viable due to lack of funding.
معنی(example):
برنامههای غیرقابل تحقق باید دوباره مورد بررسی قرار گیرند.
مثال:
Non-viable plans should be reconsidered.
معنی فارسی کلمه non-viable
:
غیرقابل تحقق به مفهومی اشاره دارد که امکان عملیاتی شدن ندارد.