معنی فارسی nonability
B1عدم توانایی، نبود قابلیت انجام یک فعالیت یا کار مشخص.
The lack of ability to perform a certain skill or task.
- NOUN
example
معنی(example):
عدم توانایی او در صحبت کردن به زبانهای دیگر گزینههای سفرش را محدود کرد.
مثال:
His nonability to speak other languages limited his travel options.
معنی(example):
عدم توانایی در سازگاری سریع ممکن است موفقیت در یک شغل جدید را مختل کند.
مثال:
The nonability to adapt quickly can hinder success in a new job.
معنی فارسی کلمه nonability
:
عدم توانایی، نبود قابلیت انجام یک فعالیت یا کار مشخص.