معنی فارسی nonabridgment

B2

غیرقابل کاستن به وضعیتی اشاره دارد که در آن حقوق یا آزادی‌ها نمی‌توانند کاهش یابند یا مختل شوند.

The state of being not subject to abridgment; the preservation of rights.

example
معنی(example):

قانون تضمین می‌کند که آزادی بیان غیرقابل کاستن باشد.

مثال:

The law ensures nonabridgment of the freedom of speech.

معنی(example):

غیرقابل کاستن برای عملکرد یک دموکراسی بسیار مهم است.

مثال:

Nonabridgment is crucial for the functioning of a democracy.

معنی فارسی کلمه nonabridgment

: معنی nonabridgment به فارسی

غیرقابل کاستن به وضعیتی اشاره دارد که در آن حقوق یا آزادی‌ها نمی‌توانند کاهش یابند یا مختل شوند.