معنی فارسی nonabsolute
B2غیرقطعی به نظرات یا اصولی اشاره دارد که نمیتوانند بهطور مطلق تلقی شوند.
Not absolute; subject to variation or interpretation.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
برخی از ارزشها غیرقطعی هستند و میتوانند در فرهنگهای مختلف متفاوت باشند.
مثال:
Some values are nonabsolute and can vary between cultures.
معنی(example):
این مفهوم بیان میکند که حقیقت غیرقطعی است.
مثال:
This concept holds that truth is nonabsolute.
معنی فارسی کلمه nonabsolute
:
غیرقطعی به نظرات یا اصولی اشاره دارد که نمیتوانند بهطور مطلق تلقی شوند.