معنی فارسی nonacquaintance
B1عدم آشنایی، به وضعیتی اطلاق میشود که فردی با شخص یا موضوعی آشنا نباشد.
The state of not being acquainted or familiar with someone or something.
- NOUN
example
معنی(example):
عدم آشنایی او با موضوع، شرکت در بحث را دشوار کرد.
مثال:
Her nonacquaintance with the subject made it difficult to participate.
معنی(example):
عدم آشناییاش با قوانین منجر به اشتباهاتی در بازی شد.
مثال:
His nonacquaintance with the rules led to some mistakes in the game.
معنی فارسی کلمه nonacquaintance
:
عدم آشنایی، به وضعیتی اطلاق میشود که فردی با شخص یا موضوعی آشنا نباشد.