معنی فارسی nonadherence
B1عدم پایبندی به یک دستورالعمل، قانون یا برنامه.
Failure to adhere to a prescribed guideline or schedule.
- NOUN
example
معنی(example):
عدم تبعیت بیمار از برنامه دارویی باعث بروز مشکلاتی شد.
مثال:
The patient's nonadherence to the medication schedule caused complications.
معنی(example):
عدم تبعیت از پروتکلهای ایمنی میتواند منجر به حوادث شود.
مثال:
Nonadherence to safety protocols can lead to accidents.
معنی فارسی کلمه nonadherence
:
عدم پایبندی به یک دستورالعمل، قانون یا برنامه.